سید امیرحسینسید امیرحسین، تا این لحظه: 8 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
شروع عشق مامان و باباشروع عشق مامان و بابا، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

سید امیرحسین میرترابی

سید امیرحسین من دقیقا درپنجاهمین روز بهار سال 94 در بیمارستان خاتم الانبیا تهران بدنیا اومده و بنده یعنی مامان شکیبا قصد دارم خاطرات گل پسری

رفتن به مهد

سلام و صد سلام خدمت آقای خودم🤗 بعد از برگشتن از لاهیجان و یه استراحت یک روزه تو خونمون،آقا امیرحسین بالاخره مهد کودکی شد😘یه مهد با فضای خوب و عالی و البته یه مربی دلسوز و با تجربه و در عین حال جوان و سرزنده و پر انرژی😀من که تا آخر عمرم خاله سعیدت رو دعا میکنم خییییییییییییییلی برات وقت میذاشت و کلی چیزای خوب یادت میداد ،از قرآن گرفته تا یه عالمه لغت زبان انگلیسی😁 کلا بنا به دلایل شخصی خودم حدود 6 ماه تو اون مهد بودی و بنده به جرات میتونم بگم که بهترین انتخابم همون مهد بوده ،چون تونستن برای منی که نسبت به تموم آدمای دور و برم بی اعتمادم ، جلب اعتماد کنن چه از پرسنل خدماتیش که وظیفش دستشویی بردن شما بود و چه از مربیتون که خییییلی فوق الع...
23 مهر 1398

دوری 10 روزه

سلام عزیز دل مادر بنده بعد از یه تاخیر یکساله اومدم و میخوام برات بنویسم😅البته با عرض شرمندگی😅بالاخره مامان دو تا وروجک شیطون بودن دیگه وقت آزاد برای آدم نمیذاره که😉 تابستون پارسال با آشی و بابا مهدی و شما رفتیم لاهیجان و به اصرار خودت میخواستی لاهیجان بمونی 🙂 قبلنا شده بود که دو سه روز  تنهایی پیش مان جون بمونی اما اندفعه برای بار اول بود که بطور مستقل و بمدت 10 روز ازمون جدا بودی و مدام نگران این قضیه بودم که نکنه دلتنگ ما بشی اما دیدم خدا رو شکر تربیتام اثرگذار بوده و شما خییییییلی مستقل بار اومدی🙂البته این قضیه رو قبلا هم فهمیده بودم چون برعکس همسن و سالات راحت تو اتاقت میخوابیدی و حتی خودت میرفتی دستشویی و بغیر از وقتایی که ش...
1 مهر 1398

تولد سه سالگی گل پسرک

سلام مامانم بعد از طی کردن فرایند از پوشک گیری سه روزمون،داشتیم نزدیک میشدیم به تولد سه سالگی گل پسر به پیشنهاد گل قشنگم،تم تولد امسالش ستاره بود که من فقط ستاره هاشو بریدم و دادم خودش رنگ کنه،چون قرار بود که تولد رو دوباره خونه مان جون بگیرم رنگ ستاره ها رو مطابق کوسنای مبل مان جونم قرار دادم و پسرکم با ذوق و شوق تمام همشو رنگ میکرد وحتی پانچشم خودش زد و بنده هم بقیه کاراشو کردم امسال برخلاف سالهای پیش یه تولد ساده و کوچولو و خودمونی گرفتم،چون با وجود آشی که تازه سه ماهش شده بود یه ذره مهمونی گرفتن سخت بود و از طرفی هم ،چون تعدادمونم کم بود نتونستم کیک  به شکل ستاره سفارش بدم و مجبور شدم یه کیک  آماده و ساده بگیرم دیگه همین...
27 خرداد 1397

فعالیت های گل پسری (قسمت هشتم)

نقاشی با چنگال یادگیری اعداد کشیدن درخت با انگشت کشیدن مرغ و جوجه با انگشت درست کردن جامدادی با قوطی درست کردن مورچه با شونه تخم مرغ درست کردن پروانه با دستمال کاغذی کشیدن موتور با اثر پا نقاشی روی ظرف یک بار مصرف نقاشی دریا و ماهی روی مقوای بیسکوییت خمیر بازی ،که خمیرشو با یک پیمانه نشاسته ذرت و نصف پیمانه نرم کننده مو درست کردم که یه خمیر لطیفی بدست اومد که پسرکم برای اولین بار بمدت یک ساعت باهاش بازی کرد. نقاشی رو دیوار حموم که البته در و دیوار خونه هم مستفیض شده بودن از قب...
27 خرداد 1397

کمکی مامان

سلام عشقم الهی دورت بگردم که کمک دست مامانت تو این دوران پر مشغلم شدی،البته کمک کردنت کارام دوبله میکنه چون باید بعدش حسابی خونه رو تمیز کنم ولی خوب من خودم دوست دارم که این کارا رو انجام بدی و هیچ ترسی نسبت به چاقو بدست گرفتنت ندارم  تازه بعضی وقتا هم برام پیاز داغ میکنی و منم تو اون حین خونه رو جمع میکنم کلا خییئییییلی شیطونی اما خوب برای دو دقیقه ساکت کردنت یه هرچیزی چنگ میزنم و یکی از مواردی که ساکتت میکنه همین انجام کارای خونس کلا دوستj دارم چه مواقعی که داری پوست از کلم میکنی و چه وقتایی که خوابی که البته اون تنها زمانیه که آرومی ...
23 فروردين 1397

فعالیت های گل پسری (قسمت هفتم)

درست کردن فیل و تمساح با رول دستمال کاغذی کلاژ گل با دستمالای رنگ شده توسط آقا میرحسین درست کردن ماهی از جنس فوم رنگ کردن فوم و چسباندنشون روی فوم از طریق فشار دادان سوزن ته گرد درست کردن ماهی رنگین کمونی مقوایی نقاشی روی کاغذ گلاسه و رد انداخته شده توسط چسب نواری پهن نقاشی با گوآش توسط پنبه وانگشتان چاپ بوسیله ابر(ساخت پروانه و هندوانه و توت فرنگی) آنایی با مفهوم داخل و بیرون از طریق چسباندن کاغذهای رنگی پانچ شده توسط آقا امیرحسین...
22 فروردين 1397

وسایل آشی خانوم

سلام قشنگ مامانی باید ازت یه تشکر ویژه کنم بابت اینکه مثل همیشه مهربون بودی و اجازه دادی که یه قسمت از اتاقتو به وسایل آبجیت یا بقول خودت(آشی) اختصاص بدیم و دو تا از کشوهاتو برای لباسای آشیت گذاشتیم ببخشید که جات یه ذره تنگ شد دیگه مجبوریم دیگه مادری،توی یه خونه آپارتمانی ۷۰متری دو خوابه دیگه بیشتر از این هم نباید انتظار داشت،مرسی که انقدر می فهمی             ...
22 فروردين 1397